قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، دختر همسایه دوبار میومد،
یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
شما دارین فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا
6 امتیاز + /
0 امتیاز - 1391/11/07 - 18:24
نظرکرده بودم که به آنکه میخواهم برسم..درمیزدند..درب راگشوده ودختر همسایه رادیدم که کاسه آشی دردست داشت...کاسه راگرفته و
1391/11/7 - 18:29 توسط Mobileوظرف راخالی کرده وشاخه گلی رزاز باغچه حیاط خانه مان چیده وکاسه را به اودادم..درحالی که لبخندی ملیح برلبانش نقش بسته بود
1391/11/7 - 18:32 توسط Mobileگفت:نظرشماهم قبول..بانگاهم درحالی که بدرقه اش میکردم..به درون حیاط آمدم...چه زودحاجت رواگشته بودم..اوازکجامیدانست من نذر
1391/11/7 - 18:35 توسط Mobileداشتم...داستانکی بودکوتاه که فی البداهه گفتم...تقدیم به سپیده عزیزnima
1391/11/7 - 18:37 توسط Mobileواقعا متن هایی رو که میزاری دوست دارم.....حتما باید یه نویسنده خوب باشی... .
1391/11/8 - 18:26یا در اینده میخوای بشی....